|
|
 |
از Ripple تا Rock |
 |
|
| تاریخ ارسال: 1396/8/16 | |
|
RIPPLE - ریپل
ریپل[1] واژه ایست که معمولا برای طیف غیرمرتبط و اشکال بستری بسیار کوچک بکار می رود که بصورت متوالی رخ می دهد و مدرکی از انتقال و تحرک رسوب در محیط های آبی و بادی مختلف است (BEDFORM; BEDLOAD; ROUGHNESS را ببینید). انواع اصلی آن ریپل های جاری و لوزی شکل[2]، ریپل های نوسانی یا "متقارن"[3] (WAVE را ببینید)، ریپل های فشرده یا بالیستیک[4] (AEOLIAN PROCESSES; SALTATION را ببینید)، ریپل ها و زگیل های متصل [5](AEOLIAN PROCESSES; SALTATION را ببینید)، و ریپل های متاثر از باران[6] (RAINDROP IMPACT, SPLASH AND WASH را ببینید). هستند. به استثناء زگیل های متصل، و برخی انواع نوسانی پیچیده، ریپل ها بوسیله ستیغ[7] هایی مشخص می گردند که بطور متقاطع جریان دارند.
رشته های ریپل های جاری، که منحصر به سیلت های درشت تر و ماسه های ریز تر می شوند، شاخص رودخانه ها هستند، اما در محیط های کشندی (مصب ها، سواحل ممنوعه) نیز ظاهر می شوند که جریان ها در یک زمان برای چندین ساعت یک جهته می شوند. مانند اشکال بستری تعادلی، ریپل های جاری از نظر طرح دارای ستیغ های زبانه ای شکل، ارتفاعی بیش از 02/0 متر، طول موج های 0/2-0/1 متر و نیمرخ هایی بسیار نامتقارن هستند، با سمت بادپناه کوتاه که در زاویه آرامش واقع اند (REPOSE, ANGLE OF را ببینید). اما ریپل های جاری، وقتی از بستر همواری ایجاد شوند، به صورت شکل زبانه ای شکل از طریق طیفی از اشکال با ستیغ های متوالی تکامل می یابند، که صافی ستیغ هایشان رفته رفته از دست می رود. به طور ذاتی، ریپل های جاری چند لایه متقاطع و معمولا در سری های صعود کننده اند، که دلیلی بر میزان بالای ته نشست رسوب در مقیاس دقیقه و ساعت هستند. ابعاد ریپل مستقل از عمق جریان است اما نسبت به اندازه دانه کمی افزایش می یابد. ریپل های لوزی الماس شکل در جایی توسعه می یابند که جریان های منشاء ریپل ها به اندازه کافی کم عمق و به گونه ای فوق بحرانی اند.
سایر جریان هایی که مفقود می شوند، امواج باد در بدنه آبی متاثر بطور متقارن تولید می شوند، جریان های نوسانی که به علت رانش بسیار ضعیف تر در جهت پخش امواج رویهم قرار می گیرند. زمانی که اثر متقابل آنها دارای قدرت کافی بر بسترهای ماسه ای برای ایجاد رشته هایی از ریپل ها با خط الراس هایی طولانی، منظم و نیمرخ هایی پرشیب، تقریبا متقارن، نیمرخ تروکوئید[8] هایی است، همانگونه که بوسیله لایه متقاطع داخلی آشکار می شود، در جهت پخش موج بسیار کند حرکت می کند. مقیاس ریپل به حالت پیچیده ی خواص امواج و رسوب، طول موج و ارتفاع بستگی دارد که بطور مشخص با اندازه دانه افزایش می یابد. طول موج ها 01/0 متر در سیلت، 1/0 متر در ماسه ریز و1 متر در ماسه های درشت و شن های ریز هستند. بطور گسترده، طول موج تقریبا 500 برابر قطر متوسط دانه است. ریپل های موج مصب ها و سواحل تقریبا بیش از بقیه آشناترند اما، پس از توفان ها، روی شیب های قاره ای تا اعماق 200-100 متری آب ظاهر می شوند. اشکال پیچیده ریپل ها در جایی ایجاد می شود که موانع امواج را انعکاس می دهند و به طور ویژه در سواحل و مصب ها، که جریان های یک سویه نامرتبط و موجی به صورت همزمان یا متوالی عمل می کنند. ریپل های موجی شاخص های ارزشمند آب های کم عمق و موقعیت خط ساحلی و جهت یابی هستند.
جهش دانه ها به سبب باد در بستر خشک به طور کلی به همراه توسعه رشته های ریپل های بالیستیک است، که حاصل برهم کنش ناپایدار بین سطح و جریان رسوب است. این ریپل ها نسبتا هموارند، ساختارهای نامتقارنی که از نظر شکل و مقیاس با افزایش اندازه دانه و طول متوسط جهش ایجاد شده بوسیله ذرات متفاوتند. ریپل ها معمولا در ماسه های ریزتر دارای ستیغ هایی هستند که دارای طرحی طویل و منظم و طول موجی تقریبا 05/0 مترند. ریپل هایی که در رسوبات ماسه ای بسیار درشت یا گرانولی هستند که طول موج های یک متر دارند و به طور کلی ستیغ هایی کوتاه، نامنظم دارند، که همراه آنها ذرات درشت تر آشکارا به چشم می خورد. ریپل های بالیستیک به طور ذاتی متورق متقاطعند، اما این ساختار در ماسه های خوب جور شده که نمونه های کوچک تر را شکل می دهند به سختی دیده می شود. مدت هاست که ریپل ها در بیابان ها و سواحل شنی گزارش می شوند، هر جا که باد به راحتی دانه های درشت را به حرکت در می آورد.
اسارت ذرات جهشی بوسیله سطح مرطوب یا نمناک، مانند دریابار[9] ماسه ای ساحلی، پشته های رسوبی رودخانه یا سبخا ، در جهت خلاف باد، ریپل های متصل در مقیاس سانتیمتر (جهت باد یکنواخت) یا زگیل های متصل (جهت باد متغیر) را افزایش می دهد.
این ساختارهای رایج و گسترده اهمیت اقلیمی خاصی ندارند اما گواه ارزشمندی بر ظواهر سطحی و فعالیت بادی هستند. ریپل های متصل، با پیشروی در جهت مخالف باد، بستر داخلی شیب داری را ایجاد می کنند که در جهت باد سرازیر می شود.
ریپل های متاثر از باران در مقیاس سانتیمتر، خلاف جهت باد، پشته های متقاطع را شکل می دهند وقتی که باران سنگینی در اثر باد شدید در زاویه کم بر بستر ماسه ای اشباع از آب و آشکارا مانند ساحل، گروه ماسه کشندی یا پشته های رسوبی رودخانه فرود بیاید. پشته ها بسیار کند در جهت باد بر اثر برخورد قطرات توسعه می یابند. اگر ریپل های متاثر از باران سابقه فسیلی نامعینی داشته باشند، دلیل دیگر تماس اتمسفری است.
Further reading
Allen, J.R.L. (1979) A model for the interpretation of wave ripple-marks using their wavelength, textural composition and shape, Journal of the Geological Society, London 136, 673–682.
——(1982) Sedimentary Structures, Amsterdam: Elsevier. Anderson, R.S. (1987) A theoretical model for Aeolian impact ripples, Sedimentology 34, 943–956.
Baas, J.H. (1999) An empirical model for the development of and equilibrium morphology of current ripples in very fine sand, Sedimentology 46, 123–138.
Bagnold, R.H. (1946) Motion of waves in shallow water. Interaction between waves and sand bottom, Proceedings of the Royal Society, London A187, 1–16.
Clifton, H.E. (1977) Rain-impact ripples, Journal of Sedimentary Petrology 47, 678–679.
Doucette, J.S. (2002) Geometry and grains-size sorting of ripples on low-energy sandy beaches; field observations and model predictions, Sedimentology 49, 483–503.
Fryberger, S.G., Hesp, P. and Hastings, K. (1992) Aeolian granule ripple deposits, Namibia, Sedimentology 39, 319–331.
Kahle, C.F. and Livchak, C.J. (1996) Nature and significance of rhomboid ripples in a Silurian sabkha sequence, north-central Ohio, Journal of Sedimentary Research 66, 861–867.
Kocurek, G. and Fielder, G. (1982) Adhesion structures, Journal of Sedimentary Petrology 52, 1,229–1,241.
J.R.L. ALLEN (مترجم: منیره رعیتی شوازی)
RIVER CAPTURE - اسارت رودخانه
اسارت رودخانه، که گاهی اوقات اسارت جریان[10] یا ربودن جریان[11] نامیده می شود، به وقوع تصرف آبهای یک جریان یا سیستم زهکشی توسط جریان یا سیستم زهکشی مجاور اتلاق می گردد. بر اساس اختلاف در ارتفاع سطح اساس محلی رخ می دهد، و جریان اسیر شده دارای سطح اساس بالاتر است و به این دلیل پتانسیل فرسایش کمتری دارد. جریان متصرف، با سطح اساس پایین تر، قادر به انحراف جریان آب های با فعالیت کمتر به نفع خودش است، و به این روش شبکه زهکشی و حوضه آبریزش را توسعه می دهد. ادغام دو سیستم زهکشی به شبکه با رتبه بالاتر منجر می گردد. این صرفا به دلیل شیب تندتر رخ نمی دهد بلکه به دلیل آن است که جریان ربوده شده دره اش را در سنگ نرم تر برش می دهد.
اسارت رویدادی عمومی را در تحول فرسایشی شبکه زهکشی منطقه شکل می دهد و مفهومی سنتی در ژئومورفولوژی است که نویسندگان قدیمی آن را به کار می بردند. گیلبرت (1877) این روند را در رابطه با نقش مواد تثبیت نشده در نخاله های معدنی توضیح داد، که ربایش[12] نامیده می شود، واژه ای که اغلب برای ساده ترین نوع اسارت کاربرد دارد، که حاصل رقابت بین خندق های منتج مجاور و مسیل(کال)[13] هاست. او همچنین آگاه بود که رودخانه شیب تندتر پشته نامتقارن دره اش را نسبت به رودخانه ای که شیب آرام تری دارد سریع تر می فرساید، و در نتیجه آب پخشان را دور از رودخانه با فرسایش فعال تر انتقال می دهد. این اصل قانون شیب های نابرابر[14] نام دارد (Thornbury, 1969).
همین مفهوم توسط دیویس (1899) در مدل تکامل ناهمواری به وسیله چرخه جغرافیایی اش مطرح شده است، اسارت یا در مراحل جوانی یا توسعه مراحل اولیه بلوغ رخ می دهد. نویسنده قدیمی دیگری، هورتون (1945)، در مدل رواناب شیبش نیز روند اسارت را مد نظر قرار داده و از آن به منظور توضیح توسعه شبکه زهکشی سلسله مراتبی استفاده می کند، یعنی روندی که در آن خطوط زهکشی در چند مسیر جریانی غالب یکپارچه شده اند. بارش نابرابر در دو سمت آب پخشان به انتقال آب پخشان کمک می کند، به خصوص جایی که وزش باد از یک جهت مانند کمربند بادهای تجارتی غالب باشد (Thornbury, 1969).
در نقطه ای که در آن اسارت رخ می دهد، رودخانه اسیر شده به شدت خمیده می شود، که با تشکیل زاویه قائم به رودخانه ربوده شده تبدیل می شود، که زانوی اسارت[15] نام دارد. کشیدگی دره ای که در آن رودخانه اسیر شده پس از دست دادن بخش بالاتر حوضه آبریزش ادامه می یابد که به دره سر بریده[16] تبدیل می شود. این دره برای رودخانه ای که جریان در آن ادامه می یابد بیش از حد بزرگ است و بنابراین رودخانه [17]underfit می شود، زمانی که رودخانه ای بیش از حد کوچک است که از نظر هیدرولوژیکی به دره ای که اکنون در آن جریان می یابد مرتبط شود. از سوی دیگر، بخش اسیر شده رودخانه اکنون سطح اساس محلی پایین تری دارد، که پتانسیل فرسایش آن را افزایش می دهد و آن را قادر می سازد که کف دره آبرفتی پیشینش را بکند، تراسی در دشت سیلابی پیشینش را ایجاد می کند.
روند اسارت اساسا در دو روش مختلف رخ می دهد: بوسیله فرسایش قهقرایی[18] و فرسایش جانبی[19]. فرسایش قهقرایی دلیل احتمالی آسان ترین تشخیص اسارت های رودخانه است. زمانی رخ می دهد که انشعابات فرعی رودخانه با انرژی بالایی بسوی رأسش جایگزین شوند، و در نهایت به رأس دره مجاور می رسند و از طریق آب پخشان برش می خورند. اسارت بوسیله فرسایش جانبی زمانی رخ می دهد که دو رودخانه به طور موازی بدون فاصله زیادی از یکدیگر جریان یابند. فرسایش پیش رونده تغییر جانبی رودخانه را ایجاد می کند که سرانجام می تواند دشت فرسایشی از آب پخشان را ایجاد کند. اگر این به سود یکی از جریان های مجاور ادامه یابد، به اسارت جانبی[20] آب هایش ختم می شود. اسارت بوسیله آب های زیرزمینی نیز در سنگ های قابل حل رخ می دهد زمانی که آب از یک رودخانه در سطح بالاتر نفوذ کند و با یک جریان رودخانه زیرزمینی که در سطح پایین تری جریان دارد تلاقی نماید.
نمونه هایی از اسارت های رودخانه در بسیاری مناطق جهان در مقیاس های بزرگ و کوچک توضیح داده شده اند. در مقیاس بزرگ، یکی از نمونه های قدیمی آن انشعاب سند است که بوسیله گنگ اسیر شده است که دلیلی بر انتقال زهکشی منطقه بزرگی از هیمالیا از پاکستان تا هند می باشد. در استان یونان چین، رودخانه هایی که بسوی رودخانه سرخ جریان دارند بوسیله انشعاب های یانگ تسه میانی اسیر شده اند. در کوئینزلند، استرالیای شرقی، رودخانه فیتزروی به آب پخشان قدیمی در دامنه کونورز رسیده است و چند رودخانه ای را که در این منطقه جریان دارند را اسیر کرده است. در نیوزیلند اسارت رودخانه سیلور بوسیله کاروری نزدیک ولینگتون به خوبی شناخته شده است. در اروپا آب ها در اثر انشعاب قهقرایی کوچکی از دانوب بسوی راین منحرف شده اند. در آمریکای شمالی، در منطقه آپالاشی شرق ایالات متحده، اسارت های بسیاری وجود دارند که تحت کنترل اختلاف در سختی سنگ می باشند.
در میان مفاهیم اسارت های رودخانه نقش و اهمیت آنها در تحول ناهمواری و سابقه الگوهای زهکشی است، که چالش ژئومورفیکی جالب توجهی را ارائه می کند. در این مورد، سیستم جریان بسیار یکپارچه ای با جریان اصلی بزرگ معمولا شاخص دوره طولانی توسعه است (Ahnert, 1998). موضوع مهم دیگری که بوسیله شوم (1977) بیان گردید نقش اسارت ها در کشف نهشته های آبرفتی کانی دار جدید است، که رسوبات آبرفتی حاوی مواد معدنی با ارزشند، زیرا توزیع منطقه ای نهشته های آبرفتی کانی دار می تواند شدیدا تحت تاثیر اسارت رودخانه باشد. نتیجه این روند از نقطه نظر اقتصادی آن است که منبع مواد معدنی ارزشمند می تواند به طور ناگهانی از منطقه رسوبی پایین رودخانه جدا شده باشد.
References
Ahnert, F. (1998) Introduction to Geomorphology, London: Arnold.
Davis, W.M. (1899) The Geographical Cycle, Geographical Journal 14, 481–504.
Gilbert, G.K. (1877) Report on the geology of the Henry Mountains, 141, Washington, US Geographical and Geological Survey of the Rocky Mountains Region.
Horton, R.E. (1945) Erosional development of streams and their drainage basins: hydrological application of quantitative morphology, Geological Society of America Bulletin 56, 281–370.
Schumm, S.A. (1977) The River System, Chichester: Wiley.
Thornbury, W.D. (1969) Principles of Geomorphology,
New York: Wiley.
MARIA SALA (مترجم: منیره رعیتی شوازی)
همچنین base level; gully; underfit stream را ببینید.
RIVER CONTINUUM - زنجیره رودخانه
مفهوم بیولوژیکی زنجیره رودخانه توصیفگر پیشرفت منظم پایین رودخانه از جمله متغیرهای فیزیکی مانند عرض کانال، پالس درجه حرارت روزانه و رده رودخانه، در ارتباط با شرایط حیاتی است (Vannote et al. 1980). این مفهوم اساسا برای رودخانه ها در مناطقی دارای جنگل های برگریز ارائه شده است. در این مناطق، جریان های بالارود باریک(رده های 3-1) شدند و در سایه پوشش گیاهی کنار رودخانه هستند. پوشش گیاهی تولید داخل رودخانه یا اتوتروفیک جلبک را با سایه افکندن کاهش می دهد، و مقادیر زیاد ذرات ارگانیک درشت (به قطر 1 میلیمتر) مانند بستر برگ را شامل می شود. نسبت فتوسنتر/تنفس (P/R) کمتر از 1 است. تنوع ترکیبات ارگانیک محلول بالاست، و پالس درجه حرارت روزانه پایین است. اجتماع حشرات آبزی در رودخانه های بالارود بوسیله حشراتی است که مواد ارگانیک درشت را خرد می کنند (تکه تکه کننده ها)، و حشراتی که مواد ارگانیک ظریف تر حاصل از انتقال را فیلتر می کنند، یا چنین موادی را از رسوبات جمع می کنند (جمع کننده ها) تحت سلطه قرار می دهند. جمعیت ماهیان دارای گونه های آب سرد هستند که اساسا از بی مهرگان تغذیه می نمایند. تنوع حیاتی کم است.
جریان های متوسط (رده های 6-4) آنقدر عریضند که نور خورشید به بخش بیشتر کانال جریان برسد. جلبک ها و گیاهان ریشه دار در رودخانه فراوان ترند، و نسبت P/R از 1 بیشتر است. تنوع ترکیبات ارگانیک محلول نسبت به جریان های بالارود بسیار افت می کند، و پالس درجه حرارت روزانه به حداکثر می رسد. ذرات ریز مواد ارگانیک (به قطر1میلیمتر تا 50 µm) مهم ترند. جمع کننده ها اهمیت دارند، تکه تکه کننده ها درصد کمی از اجتماع حشرات را تشکیل می دهند، و چرنده هایی که جلبک های متصل را از سطوح موجود در جریان می چینند به وفور افزایش می یابند. اکنون جمعیت ماهیان بیشتر دارای گونه های آب گرم هستند که از بی مهرگان و سایر ماهیان تغذیه می کنند. تنوع زیستی به حداکثر می رسد.
رودخانه های بزرگ(رتبه 6) بسیار وسیع و در برابر نور خورشید بازند، اما فتوسنتز می تواند در اثر عمق و تیرگی محدود شود. مقادیر زیاد ذرات ماده ارگانیک ظریف حاصل از فرآوری برگ های مرده و خرده چوب ها از بالادست حاصل می شوند، و نسبت P/R نیز به زیر 1 کاهش می یابد. پالس درجه حرارت روزانه پایین است. حشرات آبزی جمع کننده های اولیه اند. ماهیان از گونه های آب گرمند که از پلانکتون ها، بی مهرگان و سایر ماهیان تغذیه می کنند. تنوع زیستی نیز کاهش می یابد.
الگوی کلی توصیف شده در فوق می تواند در مناطق کوهستانی متفاوت باشد جاییکه رودخانه های بالارود در مراتع کوهستانی جریان می یابند، در مناطق خشکی که پوشش گیاهی کنار رودخانه کم است، یا در امتداد کانال های عمیق دارای بریدگی که سایه افکنی دیواره های دره، فتوسنتز را محدود می سازد متفاوت است. اما زنجیره رودخانه[21] مدل تصوری شیب های فضایی را بر حسب متغیرهای فیزیکی و بیولوژیکی فراهم می کند. این مدل تصوری یکی از نخستین نظریه های جامع رودخانه به عنوان یک اکوسیستم است بجای آنکه بخش های مجزایی باشد. زنجیره رودخانه بر ارتباط بین رودخانه و شرایط زمینی آن تاکید می کند. زنجیره همچنین نشان می دهد که جوامع آبزی را می توان با بیان میانگین متغیرهای محیطی و درجه تغییرپذیری موقتی و ناهمگنی فضایی آن ها توجیه نمود (Minshall et al. 1985). به همراه فرضیه های توالی رودخانه که تغییرات را در زیستگاه و گونه ها بدنبال اختلالاتی مانند سیل پیش بینی می کند، مفهوم زنجیره رودخانه پیش بینی الگوهای خاص در زیستگاه ها، جوامع یا استراتژی های تاریخ حیات را تسهیل می کند.
References
Minshall, G.W., Cummins, K.W., Petersen, R.C., Cushing, C.E., Bruns, D.A., Sedell, J.R. and Vannote, R.L. (1985) Developments in stream ecosystem theory, Canadian Journal of Fisheries and Aquatic Science 42, 1,045–1,055.
Vannote, R.L., Minshall, G.W., Cummins, K.W., Sedell, J.R. and Cushing, C.E. (1980) The river continuum concept, Canadian Journal of Fisheries and Aquatic Science 37, 130–137.
همچنین fluvial geomorphology; large woody debris; stream ordering را ببینید.
ELLEN E. WOHL (مترجم: منیره رعیتی شوازی)
RIVER DELTA - دلتای رودخانه
دلتاهای رودخانه توده های ساحلی رسوبات زمینی هستند که رودخانه ها به دریا می آورند. مورخ یونانی هرودوت (450 سال پیش از میلاد) ابتدا واژه "دلتا" را در مورد رسوب خشکی مثلثی شکل اطراف دهانه رودخانه نیل بکار برد. اما در کاربرد مدرن، دلتاها یا توده های خشکی یا زیرآبی هستند و ممکن است اشکال هندسی مختلفی داشته باشند. اگرچه مخروط افکنه[22] های دریای عمیق نیز ممکن است دلتا تلقی شوند، در اینجا مورد بحث قرار نمی گیرند. در اینجا، فرض بر آن است که "دلتای زیرآبی[23]" منحصر به رسوبات فلات قاره ای است. شکل غالب هر دلتای خاص به میزان رسوبی بستگی دارد که بوسیله رودخانه و الگوها و میزان رسوب ته نشین شده بوسیله فرآیندهای اقیانوس ساحلی و بوسیله جاذبه ایجاد شده اند. در بسیاری موارد، رسوبات دلتایی زیرآبی بسیار بیشتر از رسوبات خشکی گسترش دارند، و در برخی موارد مانند رودخانه سپیک پاپوآ گینه نو که مستقیما در آب های عمیق تخلیه می شوند، دلتای خشکی[24] کاملا از بین می رود. از لحاظ تاریخی، دلتاها نقش اقتصادی- اجتماعی مهمی ایفا می کنند. دلتاهای خشکی مکان های کشاورزی اولیه و تمدن های سازنده اند و لزوما پشتیبان برخی از بزرگ ترین مراکز شهری جهان (مثلا شانگهای، بانکوک، قاهره) هستند. دلتاهای زیرآبی حفره هایی برای کربن زمینی و منابعی از سوخت فسیلی اند.
دلتاها فوق العاده در مساحت و حجم متفاوت هستند. اندازه یک دلتا در پایین ترین رتبه به تخلیه رسوب سالانه رودخانه بستگی دارد. اما گسترده ترین دلتاها نیز تمایل به توسعه دارند در جاییکه طبقات قاره ای با شیب کم و گسترده، پلاتفرمی برای انباشتگی رسوب در طولانی مدت و خشک شدن دریا در اثر رشد دلتا را بطور مورفولوژیکی فراهم کنند. از این رو، بزرگترین دلتاها بر حواشی قاره ای غیر فعال (خلاف حالت فعال) یافت می شوند (Wright, 1985). با این وجود، حواشی فعال احتمالا به اندازه حواشی منفعل در تهیه رسوب رودخانه به دریا اهمیت دارند یا از آن مهم ترند. میلیمان و سیویتسکی[25] (1992) نشان دادند که رودخانه های متعدد کوهستان های کوچک، بویژه رودخانه هایی که از مناطق گرمسیری مرطوب هستند، در مجموع مهم ترین منبع رسوب زمینی به دریا هستند. اما چون این رودخانه ها بطور فضایی توزیع شده اند و بسیاری از این رسوبات به آب های عمیق راه می یابند، معمولا دلتاهای بزرگی ایجاد نمی شوند. عوامل دیگری که بر ناحیه دلتا و اندازه های نسبی مولفه های خشکی در برابر مولفه های زیرآبی تاثیر دارند شامل فرونشست تکتونیکی و انرژی امواج و جریان هایی می شوند که نشست رسوبات آب کم عمق را به تعویق می اندازند یا از آن ممانعت می کنند. در جدول 38 ویژگی های پنج دلتا فهرست شده است.
تصاویر ماهواره ای دلتاهای چانگی جانگ (یانگ تسه) و می سی سی پی (عکس 97 و 98) تنوع دلتاهای بزرگ را نشان می دهند. در مورد چانگی جانگ (عکس 97)، رسوبات عرضه شده رودخانه ای، بر آمدگی زبانه ای بزرگی را در دریای شرق چین ایجاد کرده اند که آن را پشتیبانی می کند و شانگهای را احاطه کرده است. اغراق آمیزترین برآمدگی اطراف دریای این دلتا بوسیله جریان ها و امواج قوی تحت فشار قرار گرفته اند، که جدیدا رسوبات منفصلی را روی فلات قاره و خلیج هانگژو پخش کرده اند.
 | | |